۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۵۰
احکام (وطن وقصدتوطن)
وطن اصلی و جدید
س۴۷. خواهشمندم در مورد حکم مسألهی وطن اصلی و اتّخاذی (جدید) توضیح بفرمایید.
ج) بهطور کلّی شخصی که در محلی به دنیا آمده و در آنجا رشد و نمو کرده است آنجا وطن او محسوب میشود و تا وقتی که از آن مکان اعراض ننموده، حکم وطن باقی است و همچنین کسی که به جایی غیر از وطن اصلی خود رفته و قصد زندگی دائمی هر چند برای بخشی از سال در آنجا نموده و با این قصد مدتی که عرفاً آن محل را وطن او بدانند، در آن مکان زندگی کرد، آنجا وطن او محسوب میشود و نیز اگر بدون قصد، آنقدر بماند که عرف آنجا را وطن او بداند، حکم وطن مترتب میشود. همچنین اگر کسی بنا دارد به مدّت مثلاً هفت، هشت سال در جایی زندگی کند آنجا نیز وطن او محسوب میشود.
س۴۸. آیا محل تولد شخص هرچند در آنجا ساکن نباشد، وطن او محسوب می شود؟
ج) اگر در آنجا مدتی مانده و رشد و نمو کرده باشد، تا از آن اعراض نکرده است، حکم وطن را دارد و در غیر این صورت حکم وطن ندارد.
س۴۹. دانشجویی خانه ای را در شهر تبریز برای تحصیل در دانشگاه آن به مدت چهار سال اجاره کرده است، همچنین وی در صورت امکان، قصد ماندن دائمی در تبریز را دارد، در حال حاضر در ایام ماه مبارک رمضان گاهی به وطن اصلی اش رفت و آمد می کند، آیا آن دو مکان، برای او دو وطن محسوب می شوند؟
ج) اگر در حال حاضر قصد قطعی بر توطّن در محل تحصیل نداشته باشد، آنجا حکم وطن را برای او نخواهد داشت. ولی حکم وطن بودن وطن اصلی او تا زمانی که از آن اعراض نکرده، نسبت به وی باقی است.
س۵۰. خانوادههایی که از وطن اصلی هجرت کردهاند حکم نماز و روزه فرزندان آنها با توجه به فرضیات زیر چگونه است؟
الف: وطن اصلی پدر و مادر یزد است ولی از آن اعراض نکردهاند، ولی برای مدتی زیاد (۲۰ سال) در قم سکنی گزیدهاند برخی از فرزندان متولد یزد و برخی متولد قم هستند ولی همه در قم بزرگ شدهاند و سالی یک ماه گاهی ۳ ماه به همراه پدر و مادر به یزد رفتهاند و بقیهی سال را قم بودهاند، آیا نماز و روزهی فرزندان در قم و یزد هنگامی که قصد عشره ندارند شکسته است یا کامل؟
ب: در صورتی که پدر و مادر در قم قصد توطن نکرده باشند و به قدری نمانده باشند که عرفاً اهل قم محسوب شوند حکم فرزندان آنها که بزرگ شدهی قم هستند چگونه است؟ و پدر و مادر چند سال که بمانند وطنشان محسوب میشود؟
ج) اگر فرزند طبق نظر پدر ـ که مقلّد مرجع دیگری است ـ عمل کرده و نمازش را در یزد تمام خوانده و روزه گرفته است ولی خود فرزند مقلد مقام معظم رهبری (دام ظله) بوده است آیا باید نمازهایی را که در یزد خوانده و روزههایی که گرفته را قضا کند یا خیر؟
د: برای اینکه مکانی وطن (اتخاذی) کسی محسوب شود چه شرایطی لازم است؟
جواب: الف: وطن اصلی پدر و مادر، وطن فرزند او حساب نمیشود، مگر آن که خود فرزند در آنجا متولد و نشو و نما نموده باشد، و یا بعد از بلوغ آنجا را وطن برای خود اتخاذ کرده باشد.
ب: فرزندان اگر در قم متولد و در آنجا نشو و نما نمودهاند آنجا وطن اصلی ایشان محسوب است و پدر و مادر اگر قصد زندگی در قم ندارند، آنجا وطنشان محسوب نیست، مگر آنکه مدت زیادی بمانند که در نظر عرف اهل آنجا محسوب شوند.
ج: اگر نماز را در آنجا به جهت جهل به خصوصیات سفر تمام خوانده بنابر احتیاط قضا و اعاده دارد.
د: در وطن اتخاذی، باید یا در ابتدا قصد زندگی دائم یا زندگی معتنابه (هفت، هشت سال) در آنجا داشته باشد، و یا مدت زیادی در آنجا بماند که عرفاً آنجا وطن او محسوب شود.
س۵۱. آیا حومه شهر، جزو شهر محسوب میشود؟ در شهری به دنیا آمده و در آنجا بزرگ شدم؛ سپس در هفت سالگی به حومه شهر منتقل شده و قبل از این که به شهر دیگری سفر کنم در آنجا ده سال زندگی کردم، و آنجا را وطن خودم به حساب میآورم و از آن اعراض هم نکردهام. آیا همچنان آنجا وطنم محسوب میشود؟
ج) اگر آنجا عرفاً از توابع شهر یا از باغات و مزارع شهر بهحساب آید، پس جزئی از شهر است؛ و مادامی که از آنجا اعراض نکرده باشید، احکام وطن بر آن مترتّب است.
س۵۲. جایی که به دنیا آمدهام و در همان جا رشد کردهام، محل سکونت پدر و مادرم بوده است (وطن آنها نبوده)، آیا آنجا ـ مادامی که از آنجا اعراض نکردهام ـ وطن من میباشد ؟
ج) آنجا وطن شما محسوب میشود.
س۵۳. من در شهر کرمانشاه به دنیا آمده ام و شش سال است که در تهران ساکن هستم و بدون اینکه از وطن اصلی خود اعراض کرده باشم، قصد توطن در تهران کرده ام. اگر در هر یک یا دو سال از منطقه ای به منطقه دیگری از مناطق تهران منتقل شوم، نماز و روزه ام در آنجا چه حکمی دارد؟ و چون بیشتر از شش ماه است که در منطقه جدیدی از تهران ساکن هستیم، آیا آنجا برای ما حکم وطن را دارد یا خیر؟ هنگامی که در طول روز به مناطق مختلف تهران رفت و آمد می کنیم، نماز و روزه ما چه حکمی دارد؟
ج) اگر در تهران فعلی و یا محله ای از آن قصد توطن نموده اید، سراسر آنجا وطن شما محسوب می شود، و در تمامی محله های تهران حکم وطن بر شما جاری است و نمازتان تمام و روزه شما صحیح است و تردد شما در تهران فعلی حکم سفر را ندارد.
ملاک تحقّق وطن اصلی
س۵۴. اگر جایی محل تولد و وطن پدرش باشد، و شخص هم نیت کرده که در آینده در آن مکان دفن شود، ولی بهطور منظم به آنجا نمیرود. آیا آن محل وطن او بهحساب میآید؟
ج) صِرف وطنِ پدر بودن، مستلزم آن نیست که وطن فرزند هم بهحساب آید.
س۵۵. معتقد بودم که وطن اصلی من همان وطن پدر و مادرم میباشد، نه محل تولدم که هشت سال در آنجا زندگی کردم. آیا میتوانم محل تولدم را وطن اصلیام قرار دهم؟ در حالی که بعد از خارج شدن از محل تولدم جهت سکونت در شهر دیگری، هر وقت گذرم به محل تولد افتاده نمازم را در آنجا شکسته خواندهام.
ج) وطن اصلیتان که در آنجا متولد شده و نشو و نما کردهاید، وطنبودنش از بین نمیرود مگر اینکه از آن اعراض کرده باشید. بنابراین نمازتان در آنجا تمام است، نه شکسته. و لزومی ندارد که در آنجا قصد وطن کنید، بلکه بهطور قهری حاصل شده است؛ و نمازهایی را که بر خلاف وظیفهتان خواندهاید، باید قضا کنید.
س۵۶. اگر زایشگاه خارج از وطن پدر باشد و مادر ناچار باشد که چند روزی برای وضع حمل به زایشگاه منتقل شود و بعد از تولد فرزند برگردد، وطن این طفل کجاست؟
ج) اگر زایشگاه در وطن پدر و مادر که در آن زندگی می کنند قرار داشته باشد، همانجا وطن اصلی کودک هم خواهد بود، مشروط به این که در آنجا رشد و نمو هم داشته باشد؛ در غیر این صورت مجرد تولد در شهری باعث نمی شود که آنجا وطن او شود، بلکه وطن وی همان وطن پدر و مادر است که بعد از تولد به آنجا برده شده و با آنها زندگی می کند.
ملاک تحقق وطن جدید
س۵۷. کسی که میخواهد سالیانی در مکانی بماند، تا چه مدتی بنای ماندن آنجا را داشته باشد، حکم وطن را دارد، و آیا بین ماندن در آنجا به قصد زندگی یا برای کار یا هر دو، تفاوتی وجود دارد؟
ج) اگر بنای زندگی در آنجا را به مدّت هفت، هشت سال داشته باشد برای ترتّب حکم وطن کافی است. ولی اگر برای کار یا امر دیگری غیر از زندگی در آنجا، مدتی بخواهد بماند، حکم وطن مترتّب نیست.
س۵۸. آیا برای صدق وطن، قصد و بنای زندگی بمدت هفت هشت سال لازم است و یا صرف اقامت این مدت ولو بدون قصد زندگی کفایت میکند؟ یعنی اگر مثلاً پنج سال در شهری اقامت داشت بدون اینکه از اول بداند چند سال خواهد ماند و بعد تصمیم بگیرد دو سال دیگر در آن شهر زندگی کند، این امر برای صدق وطن کفایت میکند؟
ج) اگر در طول این مدت همواره ترقّب و احتمال خروج از این محل را داشته است، صدق وطن مشکل است؛ ولی اگر از اول بنای ماندن در آنجا را و لو بدون تعیین زمان داشته و مثلاً پنج سال بر این حال گذشته است و اکنون قصد دارد دو سه سال دیگر هم بماند ظاهر آن است که بر این شخص، مسافر صدق نمیکند و این وضعیت برای صدق وطن کافی است.
س۵۹. کسی که جایی را به عنوان وطن انتخاب کرده، چه مدّت زمانی در آنجا بماند، حکم وطن بر آن مترتّب است؟
ج) به مقداری که عرفاً صدق کند آنجا را وطن اتخاذ نموده، مثلاً دو سه ماه یا حتی کمتر به نحوی که عرفاً اهل آنجا محسوب باشد.
س۶۰. آیا محل کار حکم وطن را دارد؟
ج) اشتغال به کاری در مکانی موجب نمی شود که آن مکان وطن گردد.۶۳
س۶۱. آیا قبیله هایی که یک یا دو ماه از قشلاق به ییلاق یا بر عکس منتقل می شوند، ولی بقیه سال را در ییلاق یا قشلاق بهسر می برند، دارای دو وطن هستند؟ مسافرتهایی که در ایام اقامت خود در یکی از این دو مکان به مکان دیگر انجام می دهند، از جهت قصر یا تمام بودن نماز چه حکمی دارد؟
ج) اگر قصد نقل و انتقال همیشگی از ییلاق به قشلاق و بر عکس را دارند تا روزهایی از سال را در یکی و روزهایی را در دیگری بگذرانند و هر دو مکان را برای زندگی دائمی خود انتخاب کرده باشند، هر یک از آن دو مکان وطن آنان محسوب می شود و بر آنان در آن دو مکان حکم وطن جاری می گردد، و اگر فاصله بین آن دو به مقدار مسافت شرعی باشد، در راه سفر از یکی به دیگری، حکم سایر مسافرین را دارند.
س۶۲. وطن شخصی تهران است و در حال حاضر قصد دارد در یکی از شهرهای نزدیک تهران ساکن شده و آن را وطن خود قرار دهد، ولی چون محل کسب و کار روزانه اش در تهران است، نمی تواند ده روز در آنجا بماند، چه رسد به شش ماه، بلکه هر روز به محل کارش می رود و شب به آنجا برمی گردد، نماز و روزه او در آن شهر چه حکمی دارد؟
ج) شرط تحقّق عنوان وطن جدید این نیست که انسان بعد از قصد توطّن و سکونت در شهری، شش ماه بهطور مستمرّ در آنجا بماند، بلکه بعد از اینکه آنجا را به عنوان وطن جدید انتخاب نمود و با این قصد، مدتی (اگرچه فقط شبها) آنجا سکونت نمود، وطن او محسوب می شود.
س۶۳. من فردی عراقی هستم که قصد اعراض از وطنم عراق را دارم، آیا همه ایران را وطن خود قرار دهم یا منطقه ای را که در آن ساکن هستم و یا برای انتخاب وطن حتماً باید خانه ای بخرم؟
ج) در وطن جدید، قصد توطّن در شهر خاص و معیّن و سکونت در آن به مدتی که انسان عرفاً اهل آنجا محسوب شود، شرط است، ولی تملّک خانه یا غیر آن شرط نیست.
س۶۴. به غیر از وطن اصلی چند محل را میتوان به عنوان وطن انتخاب کرد؟
ج) داشتن دو وطن اتخاذی (جدید) اشکال ندارد ولی اگر خواست سه وطن اتخاذ کند که در هر یک در طول سال چهار ماه زندگی کند منوط به صدق عرفی وطن است وگرنه وطن سوم اشکال دارد.
س۶۵. آیا وطن زن، تابع شوهر است؟
ج) اگر مستقل در تصمیمگیری در زندگی باشد، تابع نیست.
س۶۶. من شش ماه از سال را در شهری و شش ماه را در شهر دیگری که محل تولدم و محل سکونت من و خانواده ام است، زندگی می کنم، ولی در شهر اول بهطور متوالی و مستمر ساکن نیستم، مثلاً دو هفته یا ده روز و یا کمتر در آن می مانم و سپس به محل تولد و سکونت خانواده ام بر می گردم، سؤال من این است که اگر قصد ماندن کمتر از ده روز را در شهر اول داشته باشم، آیا حکم مسافر را دارم یا خیر؟
ج) اگر آن شهر وطن اصلی شما نباشد و قصد توطن در آنجا را هم نداشته باشید، در صورتی که قصد اقامت کمتر از ده روز را داشته باشید، حکم سایر مسافرین را دارید، مگر آنکه آنجا محل کار شما باشد و حداقل هر ده روز یکبار جهت کار به آنجا رفت و آمد داشته باشید که در این صورت نماز شما تمام و روزه تان صحیح است.
اعراض از وطن
س۶۷. مراد از اِعراض از وطن چیست؟ آیا مجرد ازدواج زن و رفتن وی همراه شوهر به هر جایی که او می خواهد، اعراض محسوب می شود یا خیر؟
ج) مراد از اِعراض، خروج از وطن با تصمیم بر عدم بازگشت به آن برای سکونت است. و مجرد رفتن زن به خانه شوهر در شهر دیگر، مستلزم اعراض از وطن اصلی اش نیست.
س۶۸. کسی که قبل از بلوغ از محل تولد خود به شهر دیگری مهاجرت نماید و به مسأله اعراض از وطن آگاه نباشد، الآن که به سن تکلیف رسیده، نسبت به نماز و روزه اش در آنجا چه وظیفه ای دارد؟
ج) اگر از محل تولد به تبعیت از پدرش مهاجرت کند و پدر وی قصد عدم بازگشت به آنجا را برای زندگی داشته باشد، آن مکان برای او حکم وطن را ندارد.
س۶۹. محل کار و سکونت فعلی شخصی از اهالی روستا در تهران است و پدر و مادر او در روستا زندگی می کنند و در آن ملک و آب دارند، این شخص برای دیدار و کمک به آنجا می رود، ولی تمایلی به بازگشت به آنجا برای سکونت ندارد، با توجه به اینکه آنجا زادگاه وی است، نماز و روزه اش در آنجا چه حکمی دارد؟
ج) اگر قصد مراجعت به آن روستا برای سکونت و زندگی ندارد، بلکه تصمیم به عدم مراجعت دارد، حکم وطن بر او در آنجا جاری نمی شود.
س۷۰. محل تولد من و همسرم شهر کاشمر است، ولی بعد از استخدام در یکی از ادارات دولتی، به نیشابور منتقل شدم، پدر و مادر ما هنوز در زادگاهمان زندگی می کنند، در ابتدای رفتن به نیشابور، از وطن اصلی خود اعراض کردیم، ولی اکنون بعد از پانزده سال از این امر منصرف شده ایم، خواهشمندم به سؤالات زیر پاسخ فرمایید:
۱. هنگامی که به خانه پدر و مادرمان می رویم و چند روز نزد آنها می مانیم، وظیفه من و همسرم راجع به نماز چیست؟
۲. فرزندان ما که در محل سکونت فعلی ما (نیشابور) متولد شده و در حال حاضر به سن بلوغ رسیده اند، هنگامی که به شهر پدریمان (کاشمر) رفته و چند روز نزد آنها می مانیم، چه وظیفه ای دارند؟
ج) بعد از آنکه از وطن اصلیتان (کاشمر) اعراض کردید، دیگر حکم وطن در آنجا بر شما جاری نمی شود، مگر آنکه دوباره برای زندگی به آنجا برگشته و با قصد زندگی (ولو برای هفت، هشت سال) مدتی در آنجا اقامت کنید و این شهر نسبت به فرزندان شما هم حکم وطن را ندارد و همه شما در آنجا حکم مسافر را دارید.
س۷۱. شخصی از وطنش اعراض نکرده است و در حال حاضر حدود شش سال است که در شهر دیگری اقامت دارد، در صورتی که به وطن خود برگردد، با توجه به اینکه بر تقلید امام راحل (ره) باقی مانده، آیا نماز خود را باید تمام بخواند یا شکسته؟
ج) تا از وطن سابق خود اعراض نکرده، حکم وطن نسبت به او باقی است و نماز وی در آنجا تمام و روزه اش صحیح است.
س۷۲. اگر از وطن اصلی (محل تولد و وطن پدری) قصد اعراض نموده و در جای دیگری سکونت داشته باشیم، آیا میتوان قصد اعراض را تغییر داد؟
ج) مجرّد تغییرِ قصدِ اعراض، کافی نیست بلکه فقط در صورتی مجدداً برای شما وطن محسوب میشود که بنا داشته باشید که در آنجا به قصد زندگی هرچند به مدّت مثلاً هفت، هشت سال بمانید. منبع دفتررهبرانقلاب
۹۵/۰۲/۲۲